برای انتخاب کلیدenter انتخاب کنید یا برای لغو ESC فشار دهید.

در هم شکستن خطوط دید؛ فراتر از دیوارهای تکیه

مصطفا مرادیان

(عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، دانشکدگان هنرهای زیبا)

ناصرالدین‌شاه قاجار شیفته‌ی دیده‌شدن بود. این را می‌توان از عکس‌های به‌جامانده از او دریافت کرد. از خود پرتره می‌کشید، عکس می‌گرفت و به نقاشان دربار سفارش نقاشی می‌داد. روزنامه‌ی خاطرات می‌نوشت و کم‌اهمیت‌ترین رویدادهای روز را یادداشت می‌کرد تا به‌عنوان انسانی منحصربه‌فرد بر نوک قله‌ی ایران جولان دهد و خود را روانه‌ی تاریخ معاصر ایران کند، اما خویش‌نماییِ او تنها محدود به این موارد نمی‌شود و در معماری نیز بروز پیدا می‌کند.

یکی از برجسته‌ترین بناهایی که به دستور او ساخته شد، تکیه‌دولت بود؛ تا ویترینی برای به نمایش گذاشتنِ شکوه و جلالِ سلطان صاحب‌قران شود. تکیه‌دولت که در سال ۱۲۸۵ ه.ق به دستور مستقیم شاه ساخته شد، پیش از آن‌که با هدف ترویج گرایش شیعی ساخته شود، با حمایت مستقیم شاه ابزاری برای خودنمایی‌اش بود تا قدرت و اعتبار شاه به شکلی نمایشی به کمک مدیوم قدرتمندِ معماری آشکار شود. ازاین‌رو، تکیه‌دولت برخلاف نامش بنایی دولتی نیست و یک معماری خصوصی به‌شمار می‌رود تا شاه در شاه‌نشین بنشیند و زنانِ تماشاگر را با دوربین شکاری‌اش دید بزند.

این‌که تکیه‌دولت تأثیری بر تکامل و شکل‌گیریِ معماری و طراحی تئاتر در ایران گذاشته باشد، ادعای بزرگی است، اما می‌توان با تکیه بر فرهنگ عامه و مستنداتِ بر جای مانده از قاجارها چنین بیان کرد که تکیه‌دولت بر رشد و تکامل تعزیه در ایران، و به‌خصوص در تهران، نقش مهمی ایفا کرد و مهم‌تر از همه، تماشاگران را با جلوه‌هایی تازه از اجرا آشنا کرد. استفاده از حیوانات، گریمِ بازیگران و لباس‌های منحصربه‌فرد و… از جمله تأثیرات تکیه‌دولت بود که در سال‌های بعد مورد استفاده‌ی گروه‌های نمایشی تعزیه قرار گرفت.

طراحیِ نمایش و تئاتر در ایران سابقه‌ی چندانی ندارد و آن‌چه به‌عنوان جلوه‌های دیداری در تعزیه و یا نمایش‌هایی از این دست مورد استفاده قرار گرفته، با تکیه بر رسم و سنت بوده است و نه اندیشه‌ی طراحانه؛ بنابراین ضروری می‌نماید پرداختن به این موضوع را با آگاهی بر این رویکرد پیش برد.

آن‌گونه که بیان شد، تکیه‌دولت از اساس بنایی نمایشی به‌شمار می‌رود. این امر سبب می‌شود که نمایشگران نیز از مرزهای اجراییِ تعزیه و ایدئولوژیِ حاکم بر آن فاصله بگیرند و به‌سوی اجراهایی بروند که پیش از هر چیز، جنبه‌ی سرگرمی و تبلیغی دارد. آن‌چه از اجراهای تکیه‌دولت به‌دست آمده است، همگی گواه بر تزئینات و رفتارهای نامتعارف در تعزیه دارد و همانند هر اجرای دیگری، در نخستین گام، بر جلوه‌های دیداریِ اجرا نمایان می‌شود.

همان‌طور که می‌دانیم، معماریِ تکیه‌دولت در دسته‌ی صحنه‌های میدانی قرار می‌گیرد و از جمله مشکلات اجرا در این صحنه‌ها، محدودیت چیدمانِ دکور است؛ و چنان‌چه ارتفاع دکور و اشیای حاضر در صحنه از خطِ کمر بازیگران بالاتر رود، بخشی از صحنه را برای تماشاگران پنهان خواهد کرد. اجراگران در تکیه‌دولت این مرز را هم شکستند و با تمرکز و تأکید بر جلوه‌های دیداریِ سرگرم‌کننده، به‌صورت ناخودآگاه، خطوط دید تماشاگران را پیوسته مخدوش کردند.

استفاده از ده‌ها اسب، فیل، خرس، شیر و وسایل مورد نیاز این حیوان‌ها از قبیل پالان، قفس و… نخستین و متفاوت‌ترین اجزایی بودند که خطوط متعارف در صحنه‌ی میدانی را مخدوش کردند. باید توجه داشت که در صحنه‌های میدانی، تماشاگران معمولاً پایین‌تر از صحنه هستند و در اطراف آن حلقه می‌زنند که این موضوع در نقاشیِ کمال‌الملک از تکیه‌دولت نیز دیده می‌شود. پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که ورود وسایل و حیواناتِ نامتعارف و غیربومی به تکیه‌دولت در مرحله‌ی نخست، بر زاویه‌ی دید تماشاگران هم‌کف تأثیر می‌گذارد و آن‌ها را با تجربه‌ای تازه روبه‌رو می‌کند. حال باید توجه کرد که تماشاگرانِ در طبقات بالا، چه تجربه‌ای از اجرا خواهند داشت. آن‌چه مسلم است، تکیه‌دولت برای اولین‌بار زاویه‌ی دید تازه‌ای برای تماشاگران فراهم می‌کند؛ چراکه تا آن زمان، تماشای نمایش تعزیه با زاویه‌ی دید از بالا و متفاوت به صحنه، خود تجربه‌ای نو به‌شمار می‌رفت. بنابراین اجراگران، با توجه به معماریِ تکیه‌دولت، در بسیاری از اجراها به‌ناچار بخشی از تماشاگران را نادیده می‌گیرند که این امر، مواجهه‌ی تماشاگران با اجرا را دستخوش تغییر می‌کند.

به‌نظر می‌رسد با تضعیف قاجارها و به‌تبعِ تکیه‌دولت، تجربه‌ی تماشا با خطوط دید متفاوت در تاریخ نمایش ایران به دست فراموشی سپرده می‌شود؛ اما اگر به تکاملِ معماری و نمای ساختمان‌ها در اواخر دوران قاجار نگاهی بیندازیم، خواهید دید که تراس‌ها بر بدنه‌ی ساختمان‌های مشرف به خیابان نمایان می‌شوند.

رشد و فراگیریِ تراس در نماهای ساختمان‌هایی که در اطراف تکیه‌دولت و شمالِ کاخ گلستان قرار دارند، بیشتر به چشم می‌آید؛ که از جمله دلایل آن، اجرای کارناوال‌های مختلف شهری همانند تعزیه، شتر قربانی و… است.

پس از ترور ناصرالدین‌شاه توسط میرزا رضای کرمانی در شاه‌عبدالعظیم، تکیه برای مدتی امانت‌دار جسد بی‌جانِ شاه شد و به‌مرور با تضعیف قاجارها، بنای بی‌دولتِ تکیه، جولان‌گاهِ سگ‌ها و گربه‌های خیابانی شد و در نهایت، بنایی که روزی مقدس بود، تحت‌تأثیر اندیشه‌ی مدرنیزاسیونِ پهلوی، در سال ۱۳۲۷ برای همیشه ویران شد.

اما آن‌چه امروز به‌دست ما رسیده است، فراتر از تعدادی سند و عکس از این معماری‌ست؛ زیرا تأثیر قابل‌توجهی بر مواجهه‌ی مخاطب با اجرا می‌گذارد و تماشاگران را با جلوه‌های دیداری تازه‌ای از اجرا روبه‌رو می‌کند. خویش‌نماییِ شاهِ قاجارها که در قالب معماری نیز بروز پیدا کرده بود، علاوه‌بر نحوه‌ی اجرای نمایش، تأثیرهای متفاوتی بر پیکره‌ی شهر تهران می‌گذارد.

انتهای مقاله.