سرگذشت اکسپرسیونیسم
پژوهش مهدیه عزیزمحمدی :
اصطلاح اکسپرسیونیسم غالباً به جنبش مشخصی در هنر مدرن اطلاق میشود که همزمان در چند کشور اروپایی گسترش یافت اما زمینه رشد آن در آلمان مهیاتر بود و در آنجا به عرصههای ادبیات، تئاتر، سینما، معماری و حتی موسیقی هم رسوخ کرد.
«خطوط کج و معوج، شکلها و صورتهای اغراقشده، رنگآمیزی غیرطبیعی، حرکات مکانیکی، و گفتار تلگرافی»، از تمهیدات اکسپرسیونیستها در طراحی بودند که به منظور جداسازی از واقعگرایی به کار گرفته میشدند.
طراحی صحنه اکسپرسیونیستی برای تماشاگر، مانند کابوسی است که بر روی صحنه آن را مشاهده میکند و به همین دلیل، تخیل بالایی را میطلبد. کابوسوارگی صحنه اکسپرسیونیستی به علت وحشتآور بودن، دگرگونی جهان از شکل رایج خود و پرسپکتیوی غیرطبیعی، به وجود میآید.
این شکل از صحنه، عموماً لخت است و کمتر وسیلهای در آن به چشم میخورد اما هرآنچه که حاضر است نیز دارای معانی نمادین است. نوری که به صورت متمرکز از بالا میتابد، سایهروشنهای شدید و هراسانگیز ایجاد میکند. گریز از رنگ طبیعی اجسام، گرایش به رنگهای خارقالعاده و استفاده از استعارههای رنگی، اصول رنگآمیزی اکسپرسیونیستی را تشکیل میدهند.
میتوان صحنهآرایی اکسپرسیونیستی را به دو گونه تقسیم نمود. یک نوع، شامل به کار گرفتن اجسام تغییر شکل یافته در ابعادی اغراقآمیز، با خطهایی شکسته و زوایای کج است. نوع دیگر، سادهسازی اجزای یک مکان و به نوعی، استفاده از خلوصگرایی در فضا است.
تئاتر اکسپرسیونیستی، به سبب نیازمندیهای خود، ملزم به بازیگری است که بتواند احساسات خود را از طریق حرکات مناسب میمیک چهره به تماشاگر القاء نماید. به همین جهت، در تئاتر اکسپرسیونیستی، نمایان کردن بیان شخصیت به واسطه چهرهپردازی، اهمیت بالایی داشته است. در چهرهپردازی اکسپرسیو، رنگها، سایهها و خطوط، تأثیرات درونی شخصیت را بر روی چهره بازیگر نمایان میسازد. به علت استفاده از نورهای متعدد، رنگ زمینه چهره شخصیت همواره روشن است.
در صحنهآرایی اکسپرسیونیستی، وظیفه نور فراتر از صرفاً روشن نمودن صحنه یا تمرکز بر بخش خاصی از آن است. از آنجایی که تمامی المانهای صحنه اکسپرسیونیستی دارای معنی هستند و هرکدام در شخصیتپردازی و تولید محیط نقشی مشخص دارند، نورپردازی نیز از چنین مسئلهای مستثنی نیست
برای مشاهده هر اثر روی آن کلیک کنید
دیدگاه
نظر بدهید